کد مطلب:193950 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

تسلیم در دین
و اعلموا ان الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الاسلام، فمن سلم فقد اسلم، و من لم یسلم فلا اسلام له [1] ؛ و بدانید كه اسلام یعنی تسلیم و تسلیم یعنی اسلام. پس كسی كه تسلیم شد مسلمان است و آن كه تسلیم نشد مسلمان نیست.

از نظر ادبی ظاهر كردن ضمیر فصل دلالت بر حصر دارد. اگر گفتند: «زید هو الشاعر»، «هو» كه ضمیر فصل است حصر را می رساند [2] در این قسمت از رساله امام علیه السلام فرموده اند: «الاسلام هو التسلیم». اگر می فرمودند: «ان الاسلام التسلیم» معنا مشخص بود؛ چرا كه اسم و خبر انّ در واقع مبتدا و خبرند. اما با آوردن هو بین این دو، اسلام منحصر در تسلیم شده است؛ یعنی عمل به احكام و تعالیم اسلام بدون داشتن تسلیم فایده ای ندارد، و چنین اسلامی، اسلام درست و كامل نیست. در ادامه می فرمایند: «و التسلیم هو الاسلام». این تكرار برای تأكید بیشتر است. «فمن سلم فقد اسلم» این قسمت تأكید پس از تأكید است. هر كس تسلیم احكام تكوینی و تشریعی خدا بود مسلمان است. «و من لم یسلم فلا اسلام له»، آن كه تسلیم نشد مسلمان نیست.

اسلام منحصر در یك عمل نیست، بلكه اجزا و شرایط و موانع بسیاری دارد كه همه آنها با همدیگر مجموعه اسلام را می سازند. نماز در اسلام ركن است، اما همه چیز



[ صفحه 162]



نیست. همین طور روزه و حج ركنند، اما همه ی اسلام نیستند. شاید بتوان مجموعه ی اسلام را به هواپیما تشبیه كرد. هواپیما برای پرواز نیاز به شرایط و اجزای خاصی دارد و با نبود هر یك از این اجزا و شرایط، قدرت پرواز نخواهد داشت و اگر با آن وضعیت به پرواز درآید، سرنشینان آن از بین می روند. كسانی كه روز عاشورا فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به شهادت رسانیدند، اهل نماز و روزه و حج بودند، و آنها كه در جنگ جمل، صفین و نهروان بر علی بن ابی طالب علیه السلام شوریدند، چه بسا بیش از دیگران به نماز و روزه می پرداختند.

عیاشی ذیل آیه ی شریفه: «فلا و ربك لا یؤمنون حتی یحكموك فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما [3] ؛ چنین نیست، به پروردگارت قسم كه ایمان نمی آورند مگر آن كه تو را در اختلافات خود داور كنند، سپس از حكمی كه كرده ای در دل هایشان احساس ناراحتی نكنند و كاملا سر تسلیم فرود آورند». روایتی را از ابی ایوب خزاز نقل كرده است كه چنین است:

«لو أن قوما عبدوا الله وحده لا شریك له و أقاموا الصلاة و آتوا الزكاة و حجوا البیت و صاموا شهر رمضان، ثم قالوا لشی ء صنعه الله أو صنعه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ألا صنع خلاف الذی صنع أو وجدوا ذلك فی قلوبهم لكانوا بذلك مشركین [4] ؛ اگر قومی خدا را به یكتایی پرستش كنند و نماز به پا دارند و زكات بپردازند و حج به جا آرند و ماه رمضان را روزه بگیرند ولی نسبت به یكی از كارهایی كه خدا و یا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم انجام داده اند اعتراض كنند و بگویند: چرا چنین كرده؟ یا در دلشان چنین چیزی باشد به سبب این اعتراض مشركند».

مشرك فقط به ملحد گفته نمی شود كه احكام فقهی ویژه ای دارد و جزو نجاسات شمرده می شود، بلكه كفر و الحاد فقط یك مرتبه از شرك است و كسی كه به یگانگی خدا اعتقاد دارد، اما در عمل خدایان دیگری به نام نفس، پول، زن، فرزند و خانه را می پرستد و ستایش می كند، نیز در مرتبه ای از شرك قرار گرفته است. شخصی نزد من آمده بود و می گفت: خانه ای از فلان كس خریده ام، اما بعد معلوم شد كه این خانه غصبی است و فروشنده نیز فرار كرده. به او گفتم: می دانی كه این فروشنده غاصب بوده؟ گفت: می دانم. گفتم:



[ صفحه 163]



پس باید خانه را به صاحب اصلی برگردانی. مرتب می گفت: پس پولی كه داده ام چه می شود؟


[1] متن نامه.

[2] مانند سوره مباركه توحيد: «قل هو الله احد» كه در آن احديت در الله منحصر شده است.

[3] نساء، آيه 65.

[4] كافي، ج 1، ص 390.